۱۳۹۲ آبان ۹, پنجشنبه
از سر دلتنگی
قهوه تلخ
سرچشمه ی این جرعه های قهوه تلخ که در این هوای ناپایدار پاییزی می نوشیم از اندوه و خیال ما در آن غروب پاییزی است .در جوانی که شهرستان را ترک گفتیم و به سوی پایتخت آمدیم اندوه و خیال برای همیشه فراموش نشد :ذهن سوختم تا آب دریا قایق را رفیق باشد . ذهنم کند شد و قایق غرق شد ، ما دیگرمنتظر نوبهار دیگری نبودیم تمام نو بهار را با غفلت و سراسیمگی خرج کرده بودیم ، دیگر در میان لباس هایمان پتییز خانه گرفته بود . طعم قهوه را فراموش کرده بودیم فقط برای ما دو طاووس ، خوشه ای انگور و قلبی که با زحمت می طپید ، مانده بود . از میانه راه به خانه بازگشتیم ، خانه در خشم مردگان می سوخت .
(احمد رضا احمدی)
۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه
۱۳۹۲ آبان ۷, سهشنبه
۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه
کلمات words
اگر می خواهی که باز هم دوستت بدارم
پس عشق و دلدادگی را به من برگردان
اگر بشود...!
فلق عمر مرا به شفق آن باز گردان .
خوب می بینم که آدمی دوبار می میرد ، پایان رزوگار دوست
داشتن و پایان محبوب بودن ، مرگیست تحمل ناپذیر که در برابر پایان زندگی چیزی نیست .
محققان بیهوده کوشیده اند باغ عدن را پیدا کنند ، بهشت آن جاست که منم .
ولتر voltaire
1694-1778
۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه
۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه
۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)