وبلاگ 55
۱۳۹۴ خرداد ۱۹, سهشنبه
مهمانی چشم و دل
دلم می خواست ساعتها روی این پله بنشینم وبه روبروم نگاه کنم و کسی به کارم کار نداشته باشه تا خودم خسته بشم یا خوابم ببره یا بمیرم....!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر