وبلاگ 55
۱۳۹۴ مرداد ۳۱, شنبه
از سر دلتنگی
جایی برای ماندن
جایی برای خواب
آخر ،کجا ، کجاست؟
یک خانه
یک اتاق ؟
در خاک میهنم که در آن می روم به خاک ؟
یا خود به چاهسار دلم
چاله ی سیاه ؟
صبح است و باز سرزده خورشید از افق
و او که خرد و خسته می رسد از راه و
زابره.
(منصور اوجی)
۲ نظر:
Unknown
۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۴
بسیار دلنشین و زیبا بود.........
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
Unknown
۳۱ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۵
بسیار دلنشین و زیبا بود.........
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بسیار دلنشین و زیبا بود.........
پاسخحذفبسیار دلنشین و زیبا بود.........
پاسخحذف