۱۳۹۴ بهمن ۹, جمعه

آن روزها -یک ترانه


اون وقتا دیوونم بودی  هرشب دم خونه ام بودی
                         با چشم گریون
به هرکجا پام می رسید  تو پیش چشمونم بودی
                        با چشم گریون
ازبس قسم خوردی برام   از بس که افتادی به پام
                       دلم برات سوخت
گفتی که بامهرو وفام   گفتی که جان کنی فدام
                       دلم برات سوخت
گل آغوشت شدم    حلقه در گوشت شدم
چلچراغ روشن کلبه   خاموشت شدم
گمونم یادت باشه   عهدی که با تو بسته ام
من به اون قول و قرار   به پای تو نشسته ام
مشت تو پیشم واشده    خونه براندازی نکن
بسه دیگه بذار برو        بادل من بازی نکن

۱۳۹۴ بهمن ۶, سه‌شنبه

آن روزها


آلبوم دیروز

الفرد هیچکاک در 13 آگوست1899در لندن متولد شد.او فعالیتهای سینمایی اش رااز سال 1920در لندن به عنوان نقاش و طراح صحنه آغاز کرد و سپس نویسنده و دستیار کارگردان و سرانجام کارگردان شد. اولین فیلمش مستاجر بود. او در طول زندگی هنری اش 60 فیلم ساخت که همه در ژانر دلهره بود چنان که خودش می گوید : فیلمهای من کلیشه شده است اگر حتی سیندرلا بسازم تماشاگر در کالسکه دنبال جسد می گردد .از فیلمهای معروف او می توان به ربه کا / روانی / پرندگان / 39پله / مارنی/و شمال از شمال غربی اشاره کرد هیچکاک سه فرزند داشت و به سال 1980 در گذشت.هیچکاک در تمام فیلمهای خود حضوری بسیار کوتاه دارد.





۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

فصل ها...

با زمستان...


یار مهربان best friends


کافه کتاب


دلخوشیها کم نیست


کمی تا قسمتی فکر کردن


اتاقی از آن خود


مهمانی چشم و دل


سنگها



خاک خوب


درختها trees


۱۳۹۴ دی ۲۸, دوشنبه

فصل ها...

با زمستان...



یار مهربان best friends


کافه کتاب


دلخوشیها کم نیست


اتاقی از آن خود


مهمانی چشم و دل


یادگاران اهل درد



سنگها







یک قاب a frame


یک پنجره a window


فصل ها...

با زمستان...


یار مهربان best friends