۱۳۹۷ اسفند ۱۰, جمعه

آن روزها- یک ترانه

 

بدادم برس ای اشک دلم خیلی گرفته
نگو از دوری کی نگو از چی گرفته
منو دریغ یک خوب به ویرونی کشونده
عزیزمه تا وقتی نفس تو سینه مونده
تو این تنهایی سخت منو یک عالمه یاد
نشسته روبرویم کسی که رفته بر باد
کسی که عاشقانه به عشقش پشت پا زد
برای بودن من به خود رنگ فنا زد
چه دردیه خدایا نخواستن اما رفتن
برای اون که سایه اس همیشه رو سر من
کسی که وقت رفتن دوباره عاشقم کرد
منو آباد کرد و خودش ویرون شد از درد
بدادم برس ای اشک ................

       (اردلان سرفراز)(گوگوش)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر