انگار با من از همه کس آشناتری
از هر صدای خوب برایم صداتری
آیینه ای به پاکی سرچشمه یقین
با این که روبروی منی و مکدری
تو عطر هر سپیده و نجوای هر نسیم
تو انتهای هر ره و ان سوی هر دری
لالای پر نوازش باران نم نمی
خاک مرا به خواب گل سرخ می بری
انگار با من از همه کس آشنا تری
از هر صدای خوب برایم صداتری
درهای ناگشوده ی معنای هر غروب
مفهوم سر به مهر طلوع مکرری
هم روح لحظه های شکوفایی و طلوع
هم روح لحظه های گل یاس پرپری
از تو گر که بگذرم از خود گذشته ام
هرگز گمان نمی برم از من تو بگذری
انگار با من از همه کس آشناتری....
(اردلان سرفراز)(ستار)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر