۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه
کلمات words
خداوند با دلواپسی زمین وآسمان و آب و حیوانات و سیارات وبعد آدم و حوا را آفرید وسرانجام دلواپس آنها به خاطر خوردن میوه گناه در بهشت شد پس خداوند ناراحت شد و آنها را از باغ عدن راند،بعد قابیل با دلواپسی هابیل راکشت .مسیح نیز دلواپسانه حقایق بسیاری را با شراب کشف کرد .بعدها خداوند چیزهای تازه ای از انسان ها گرفت و با دلتنگی دنیا را با توفانهای شدیدی ویران کرد .اما این مصیبت واقعا دلتنگ کننده ،در روزگار خوبی اتفاق افتاد وپی در پی نیز امپراطوران بزرگ مصری و بابلی وایرانی .رومی دلتنگ می شدند و در دلتنگی روزگار میگذراندند .دلتنگی بت پرستانه نتیجه اش مسیحیت گرایی بود . دلتنگی کاتولسیسیم،پروتستانیسم را در بر داشت . دلتنگی اروپا ،امریکا را در بر گرفت .دلتنگی فئودالیسم ،انگیزه ای برای انقلاب فرانسه و کاپیتالیسم و انقلاب روسیه شد .تمام این کشفیات زیبا در تابلوهای کوچکی درج شد و آنگاه من به خوبی وبا جدیت بسیار صمیمانه ای شروع به نوشتن ماجرایی در شکل مطلوبی کردم درست به خاطر ندارم اما فکر نمی کنم که در جریان نوشتن به جزییات بی رحمانه ی دلتنگی پر درد و اندوه آدم و حوا در باغ عدن پرداخته باشم بعد آنها را به شکلی دلسوزانه و به دلیل این دلتنگی در قید و بند اخلاق مطرح کرده باشم. در حالی که با دلواپسی به کارم پرداختم و تسلیم آن شدم.
کتاب دلتنگی ترجمه فرامرز ویسی آلبرتو موراویا alberto moravia
1907-1990
۱۳۹۳ فروردین ۱۰, یکشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۹, شنبه
۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)