۱۳۹۵ آبان ۲۹, شنبه

از سر دلتنگی

 

آنی تو
آن کنایه مرموز
که در نهفت عشق روان است
دانستن اش ضرور
و گفتن اش محال !
تو...، آنی تو

از ما گذشت
باید به ابر بیاموزیم
تا از عطش گیاه نمیرد

باید به قفل ها بسپاریم
با بوسه ای گشوده شوند
بی رخصت کلید .

               (نصرت رحمانی)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر