۱۳۹۵ آذر ۲۸, یکشنبه

آن روزها - یک ترانه

 


می خوام از باغ بزرگ آسمون
سبدی پر از ستاره بردارم
واسه این که تن تو زخمی نشه
رختی از مخمل ابرا بیارم
دوست دارم هزار هزار ستاره دنباله دار
شبی که عروس میشم تور سپید من باشه
چه قشنگه که آدم خوابای خوب خوب ببینه
کاشکی زندگی همیشه مثل حرف زدن باشه
اگه خوابم نباشه دق می کنم
این سرابم نباشه دق می کنم
....
              (شهیار قنبری)(رامش)


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر