۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

همیشه هستی

یادها وخاطراتت چنان زنده وحاضرند که هرگزرفتنت راباور نکردم برای همین گاهی که دلتنگت میشوم دلم میخواهد تلفن را بردارم تا صدای نازنینت را بشنوم...

امروز هم از آن روزهاست ،که سخت دلتنگت هستم ودلم میخواست تهران بودم و میآمدم پیشت،هرگزنمی فهمیدم سر خاک رفتن یعنی چه،وحالا که تو آنجایی این معنا را با تمام وجودم درک می کنم و اینکه چطور آدمیزاد دلبسته یک تکه سنگ می شود،چرا که عزیزش را آنجا گذاشته.
مادرم امروز دلم یک گریه ی مستانه می خواهد ،کمبودت را همیشه حس می کنم امروز بیشتر...
بعضی از آدمها فقط یکبار اتفاق می افتند....وتو یگانه بودی
  
 روزت مبارک   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر