همه بازیچه ی بادیم یکسر
کسی جاوید در این رهگذر نیست.
دو چشمم خشک شد امروز ،از بس گریه بر دیروز
دگر امشب کدامین چشم بر فردای من گرید .
کشت خشکم که عبث حسرت باران دارم .
تا شوم تنها نگاهم گم شود در خاطرات
آن شوم دیگر که گویی در جهانی دیگرم .
بپوش ای دیده چشم از هر چه بینی
مگر از دست دل کم می کشم من .
(مهدی اخوان ثالث)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر