وبلاگ 55
۱۳۹۱ اسفند ۱, سهشنبه
دیده شود حال من...
ب
ی
تباران انبوهند
مگر از کومه بر آید دودی
گیرد و آتش
ژ
رفی گردد
ورنه چشمم نخورد آب ز من
یا ماها
کابمان سرد
نانمان گرم
مشتمان در جیب است
حرفمان اما از آتش و خون است مدام.*
محمد زهر
ی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر