این کلمه رامدتها بود به زبان نیاورده بودم.وقتی که مرگ مادرتان را از شما می گیرد؛این کلمه را برای ابد از شما می دزدد.این در واقع فقط یک صداست، زمزمه ای که لبهای باز در آن مداخله کرده اند. اما میلیونها کلمه روی زمین وجود
دارد، و حتی یکی از آنها مثل این کلمه از دهان شما بیرون نمی آید،(مامان)
او بازوی مرا به نرمی با لیف تمیز کرد.
آه کشید و گفت:(چارلی توی درد سر افتاده ای).
کتاب یک روز دیگر
میچ آلبوم mich albom
1958
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر