۱۳۹۲ اردیبهشت ۱, یکشنبه

یک پنجره a window

 
همیشه باز می کنم پنجره ای را
به یک سوی
و می گذارم تا نورها برخیزند
روی نهایت زمین.
صداهایی
به سبکی ریشه های آب
تاج هایی از باد را
روی آغاز شب میگذارند.
درخت هایی
رنگ ، رنگ، نمناک
میوه های سایه بیان می کنند
آغاز مرگ را.



بهار دیر پا
تابستان دیرپا
گام به گام
و من
همیشه بیگانه
جدا می کنم خود را
از بازتابهای روز.
                    (فریدون فرخزاد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر