۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

از سر دلتنگی

 


...
چه روزگار تلخ و سیاهی
نان ، نیروی شگفت رسالت را
مغلوب کرده بود
پیغمبران گرسنه و مفلوک
از وعده گاههای الهی گریختند
و بره های گمشده عیسی
دیگر صدای هی هی چوپانی را 
در بهت دشتها نشنیدند

در دیدگان آئینه ها گویی
حرکات و رنگها و تصاویر
وارونه منعکس میگشت
و بر فراز سر دلقکان پست
و چهره ی وقیح فواحش
یک هاله ی مقدس نورانی
مانند چترمشعلی میسوخت...
                              (فروغ فرخزاد)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر