من همان طوری می نویسم که حس می کنم...ازم خرده میگیرند که بد دهنم ؛ زبان بی ادبانه دارم. در این صورت این خرده را باید از رابله ؛ ویون ، بروگل و خیلی های دیگر هم گرفت...از بیرحمی و خشونت دایمی کتابهایم انتقاد می کنند... چه کنم ، این دنیا ذاتش را عوض کند ، من هم سبکم را عوض می کنم...
احساس و شور اگر با مقدار زیادی آنارشی همراه نباشد چندان ارزشی ندارد ، نه به خاطر اصول ، بلکه به این خاطر که در دنیای فاسدی زندگی می کنیم . متاسفانه همه ی روشنایی مال جاهای ممنوع است.
تعهد عمیق سلین به انسان و دلسوزی بی پیرایه اش برای سرشت و سرنوشت اوست ، تا جایی که در این همه تلخی و بد بینی وشقاوتی که او درترسیم واقعیت به کار می برد تقریبا هیچ اثری از تحقیر نمی بینیم و حتی در سیاهترین تصویرهایی هم که از زندگی ارائه می کند اثری از نفرت از زندگی نیست.
لویی فردینان سلین louis- ferdinand-celine
1894-1961
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر